در دنیای امروز ، ثروت و رسانه دو پایه اصلی نردبان قدرت و سلطه هستند و استحکام پله های نردبان ، به مقاومت آن دو پایه مرتبط است . در این دنیا ، کمتر کسی پیدا می شود که این پایه ها را به تمامی در اختیار داشته باشد و در عین حال ، « مال را زینت حیات دنیا » نپندارد و جدا معتقد باشد که " والاخره خیر و ابقی "
تفکر مدرن غربی که امروزه بر تمام ارکان حیات جوامع غرب و شرق حکم می راند ، این طرز تفکر را مالیخولیایی و ناشی از عقل معیوب و نسنجیده ، معرفی می کند و نه تنها آن را ارزشمند نمی داند و ضد آن را تبلیغ می کند ، بلکه اصولا منکر آن است که چنین تفکری در عمل و در عالم واقع ، قابلیت اجرایی داشته باشد .
سؤال اینجاست که اگر علیرغم تمام تبلیغات صورت گرفته در این راستا ، کسی چنین کاری را کرد ، چه نامی و عنوانی برازنده و شایسته اوست ؟!
در دنیای امروز ، انسان ها چنان آموزش داده می شوند که اگر به مال و مکنت و مقام و قدرتی دست یافتند ، آن را در راستای اهداف خاصی که تبلیغ می شود ، به کار اندازند : خور و خواب و خشم و شهوت .
در دنیای امروز ، عملا نحوه ی حاکمیت در جنگل برای حکومت بر انسان ها ، تئوریزه می شود !
آن قدر باید حریص ، خودبین و خودخواه شد که اگر فرصتی برای ابراز قدرت و سلطه ایجاد شد ، با حرص ، خودبینی و خودخواهی عجین شود . حال اگر کسی علیرغم داشتن تمامی ابزار قدرت و سلطه ، با افرادی از پست ترین رده های اجتماعی (!) حشر و نشر داشته باشد و به حرف دلشان گوش دهد ؛ اگر تمام غمش این باشد که چرا ملاک ارزش گذاری انسان ها ، حساب بانکی شان است ؛ اگر تمام خوشبختی هایی که هر روز با رسانه ها به مردم القا می شوند ، حالش را به هم زد ؛ اگر تمام دردش این بود که چرا مردم از هم دورند و از هم فراری اند ؟ و اگر ... ؟ چه نامی و چه عنوانی برازنده و شایسته اوست ؟!
جعفری